پسر عمم اومد خاستگاریم یعنی مامانش ، نگو دوست دختر داشته ، بعد از اینکه چند بار جواب رد دادم ( نمی‌دونستم دوست دختر داره) کم کم عاشقش شدم به مامانم احساسمو گفتم قرار شد که با واسطه تماس بگیریم و سر نخ بدیم قبلش اتفاقی فهمیدیم دوست دختر داره ، ولی خب اگه یه بار دیگه بیان می‌زارم بیان تا همینو بهشون بگم 😭😭
من عاشقش شدم ، اهدافمون مشترک بود ، شخصیتمون هم
شما از این اتفاقا دیدین ؟
چیکار کنم برگردن؟
الان هرکی میره خواستگاری قبلش دوست دختر داشته
بدبخت دوس دخترش
کاش به اون بگید خلاص شه از دست این
شما جای من بودید چیکار میکردید؟؟
دوستش داری
سعی کن سر راهش قرار بگیری
مهمونی دعوتشون کنید شما رو باز ببینه سر صحبت باهاش بازی کنید
خودش زرنگ باشه موضوع می گیره
میگم شاید با اونی که دوست داره قصد ازدواج داره و میخواد امتحان کنه .
بالاخره هر رابطه ای قرار نیست به ازدواج ختم بشه ، بنظرم خیلی از روابط بیشتر تجربه اس.
خیلیارو تو فامیل دیدم بعد از ازدواج آدم شدن
البته این نظر منه
خب یعنی میخوای با یه ادمی ازدواج کنی که دختر بازه
اگه همه رابطه ها قرار نیست به ازدواج ختم بشه پس رابطه توواین پسر هم یکی از همونا که ختم به ازدواج نشده خب تحربه سد دیگه بیخیالش شو
بعدشم تو فامیل دیدی تو بیرون زندگی شون رو میبینی
الان توی همین سایت نگاه کن ببین چقد خیانت هست
بعد تصمیم بگیر
رو چه حسابی فکر میکنی
طرف دوست دختر داره مادرش اومده خاستگاری یعنی یا خوده پسره راضی نیس یا ادم لاشیه که همزمان با یکی دیگس ولی میره خاستگاری یکی دیگه
یه سر به تاپیک های خیانت شوهرا با دوست دخترای قبلی شون بزن بعد متوجه میشی
دیگه خود دانی
هنوز خیلی سنت کمه بعد از ۲۵ سالگی کم کم میفهمی چه اشتباهی کردی . اصلا ۱۶ سالگی سن فکر کردن به ازدواج نیست .
