تاپیک های قبلی گفتم خواهرشوهر مجرد دارم که با حرفاش خیلی رو مخم میره
تا وقتی مادرشوهرم بود هفته ای دوبار با بچه ام میرفتم خونشون
ولی از وقتی مادرشوهرم رفته روستاشون و خواهرشوهرم اینجاس....دیگه نمیرم
بعد شوهرم همش میگه چرا نمیری برو و اینا
منم هربار یه بهانه میارم فقط وقتی خودش بیاد میرم
گرچه بارها منو جلو در خونشون پیاده کرده میگه برو بعد میام دنبالت
منم طوری شدم خواهرشوهرمو میبینم حالم بد میشه
به شوهرمم حرفی بزنم کلا حق رو همیشه به اونا میده در هرصورت
بعد امشب بیرون بودیم باز گفت شمارو میرسونم اونجا خودم میرم جایی بعد میام دنبالت گفتم من شامم حاظر نیس
گفت نه برو و اینا گفتم باشه پس توام بیا
بعد دیگه گفت تو نمیری نمیتونم زورت کنم ولی ایندفعه خواستی بری خونه مامانت منم نمیبرمت و اینا
بعدم مارو رسوند خونه رفت بیرون
به نظرتون کارم اشتباس؟