من وقتی ۳ سالم بود بابام فوت شد و هیچ خاطره ای ازش به یاد ندارم
الان ۱۹ سالمه ولی اصلا نمیتونم با این قضیه کنار بیام
مثلا الان خونه یکی از فامیلامون اومدیم مهمونی تلوزیون داره بچه مهندس نشون میده بعد پدره داره قربون صدقه دخترش میره و هی میگه بابایی قهر نکن من احساس کوچیکی میکنم جلوی جمع
دلم میخواد همین الان برم خونموننننن😭😭😭
حس بدی دارم حس میکنم الان همه به چشم ترحم دارن نگام میکنم واقعا حالم بهم میخوره😭
خیلی بده خدایی قدر خانوادتون بدونید🤍
کاش منم مامان بابا نداشتم کاش
عزیزمم♥️اصلا همچین تصوری نداشته باش اگه هم کسی به چشم ترحم نگاه می‌کنه از نادونی خودشه
عزیزم این حکمت خدا چیه من نفهمیدم
یکی مادر نداره
یکی پدر
یکی بچه
یکی پول
من نمیدونم تو خانواده شما چه خبره و پدر و مادرت چه نوع رفتاری دارن اما واقعا نبودشون خیلییییی سخته
اینکه میری مدرسه میگن انشا در مورد قهرمان زندگیت بنویس میبینی همهههه در مورد باباشون نوشتن تو هیچی نداری بنویسی
اینکه میگن بابات چکارس تو باید بگی مرده
اینکه میگن دخترا باباین دلم آتیش میگیره
و خیلیییی چیزای دیگه واقعا سخته هرچی بگم کم گفتم
گلم به خدا خیلی سخته خیلییییی
من الان میخوام فرار کنم از اینجا
سختمه وقتی میبینن میگن دخترا باباین آتیش میگیرم
الان حس خیلی بدی دارم احساس حقارت میکنم
وقتی مدرسه بودم میگفتن قهرمان زندگیتون کیه همه میگفتم بابام دلم به حال خودم میسوخت که هیچی نداشتم بگم
و خیلییی از غم و دردای دیگم
روح پدرت شاد
خدا برات جبران کنه ویه شوهر خوب وحامی نصیبت بشه
چه میشه کرد ،از محبت پدر محروم شدی
منم بچگی بابامو از دست دادم همیشه یتیمی رو یه عیب می دیدم خجالت می کشیدم بابا نداشتم حستو درک میکنم الان ازدواج کردم تازه بعد چندسال از ازدواجم بااین قضیه کنار اومدم ولی هنوزم دلم محبت و توجه پدر میخواد
