از صبح زود میخواستیم بریم مشهد
دو روز راه داریم
بابام با اینکه اخلاقش خییلی خوبه و خودشم پیشنهاد سفر میده
ولی وقت سفر واقعا لجباز میشه و غر میزنه
از صبح ی کارای پیش پا افتاده ای انجام میداددددد ک حرص ما در بیاد
بعد جاده ای ک ما ازش میریم کویره باید صبح زود حرکت کرد شب به جای درستی رسید
تازه ما تو شهر بغلی هم کار اداری داشتیم
من خودم چمدونا وسایلا رو گذاشتم داخل ماشین ک زودتر بریم
دیدم بابام خونسرد داره اذیت میکنه
چند دقیقه پیش با مامانم همه وسایلا رو پیاده کردیم چمدونا هم باز کردیم
خلاصه ک نمیریم🚶🏻♀️