شوهرم ب من گفت بیا کمک کن ماشین و بشورم
منم گفتم حوصله ندارم الان
شوهرم دوباره گفت
منم رفتم کمک
خواهر شوهرم ب شوهرم گفت من خودم تنهایی ماشین شوهرم و میشورم شوهرم خودش اصلا تا حالا نشسته ماشینو
بعد ی ساعتی بچه شو آورد و جلو شوهرم گفت من کهنه برای بچم میبندم