من هرروز عصر خونه مامانم تا ۱۰ شب
برمبگردم خونه
نرم هم داستانیه حتما باید برم
امروز ظهر هم اونجا بودم تا عصر رفتم خونه
دوباره ی کاری پیش اومد شب رفتم خواستم برگردم نزاشت...قرار بود با شوهرم شام بریم بیرون
بابام هی میگف بیا شام منم نخواستم ناراحتش کنم
و نشستیم
ی جمعه برای بیرون رفتن داریم
برم ناراحت میشن!
واقعا معضلیه برام
هر بار باید با عذاب وجدان پاشم برم