دیشب مونده خونه مامانش شام بعدم خوابیده .
ما طبقه بالا مادر شوهرمیم .
اون وقت از صبحه همه چیو ریخته بهم قالی ها دم در خونه منو ک تو راهرو از این ترمز فرشا زده بودم کنده برده شسته منم نبودم اومدم دیدم بدم اومد گفتم چرا کندی من حالا نمیخواستم بشورم بدمم میاد جلو درم خالی باشه فرش نباشه .
گلدونامم برداشته بود از دم درم برده بود پشت بوم
پیاز سیب زمینی هامم من جا پیاز سیب زمینی دارم ریخته بود تو سبد .اینکارو میکنه بگه مثلا تو کثیفی نمیرسی به دم در خونت ولی من شاید دوس نداشتم گلدونامو دست بزنه بذاره پشت بوم یا فرشمو بکنه ببره بشوره.
حالا بازم میگفت امشبم میخام بخابم بقیه فرشای توی راهروام بشورم