سلام بچه هاچقدر حالم بده بین دوراهی موندم که عقلم یک چیزی میگه قلبم یک چیز دیگه چقدر دردناکه قیمه ای که توخونم پختم آخرین غذایی بود که داشتم درست میکردم وخبر نداشتم دوساعت دیگه برای همیشه قراره ازخونم بیام بیرون و زندگیمو تموم کنم از بستنی هایی که یک هفته ای هست خریدیم اما قسمت نمیشد بخوریم وتو دلم میگفتم قراره کی خورده بشه