من یه جای زندگی می کنم که همسایه هاش خیلی فضول امروز که از خونه بردارم با ماشین برادرزادم اومدم خونه تاریک بود و تعداد کمی برادرزادمو دیدن اونم پیاده نشد از ماشین وقتی رفتم خونه حس کردم فکر بدی راجبم کردن الکی رفتم تو کوچه دو بار وانمود کردم که انگشترم تو کیفم بوده حس می کنم افتاده تو کوچه به برادرزادم زنگ زدم اونم گفت نیست تو ماشین بعد همه میگفتن طلا بوده میگفتم نه .کلا حس می کنم خیلی زود واکنش نشون دادم و اصلا نباید دنبال میرفتم ..
شما باشید چه فکری می کنید نمیدونم چرا انقد به خودم شک دارم ب نظرم اعتماد ب نفسم کمه