خودش و پدرم بیرون بودن
انگار تو خیابون به یه دختر تیکه میپرونه،بابامم میفهمه همونجا دعواشون میشه!!
بابام گفت از بس نگاه زن و بچه ی مردم میکنه آبروم رو برده،طفلی حق داره بشدت هیزه چند بار باهاش رفتم دانشگاه آبروم رو جلوی همکلاسیام میبرد با چشم چرونی هاش
۲۷سالشه،نه دنبال کار رفت نه هیچی
با پسرای داغون تر ازخودش هم میگرده،قلیون و سیگار میکشه قرص میخوره
یچیزی هم بگیم شروع میکنه به دعوا و قلدری
قبل از سربازیش اینجوری نبود
هیچی بعد دعوا هم از خونه زد بیرون،نمیاد تا نصف شب
یه چن وقتی هست بهش شک داریم که با یه خانوم مطلقه ی بچه دار دوسته
بابام یبار گفت واسش زن بگیرم،من گفتم دختر مردمو هم بدبخت میکنه
همه ی پسرای جوون این شکلی ان؟