امروز تو پارک پیش پیرزنها نشستم هر کی رد میشد پشتش فلسفه میبافتن و مسخره اش میکردن. خیلی متاسفم شدم اینم از سن بالاهامون که باید چراغ راهمون باشند. حتی یک پسری نقص عضو داشت میلنگید میگفتند داره میرقصه غش غش میخندیدند.
ای واای ..
خدا نجاتمون بده
چه پیرزن های نادانی
حالا چرا رفتی کنار پک پیرزنها
همینه که میگم بزرگی به سن و سال نیست
به شعوره
همه چیمون به هم میاد.اونروز یکی اینجا یه کاره تامیک‌زده مسره تو اتوبوس وایساده اسکوله جا خالی بودبهش گفتم حرفت درست نیست و ادب داشته باش کار به همه مردم دارید فحش داد طرفداریشم میکردن.یه چیزیم بدهکار شدم
حالا من میرم پارک پیرزن ها در حال پز بچه هاشون دادن هستن. پسرم رفته هلند، دخترم آمریکا، نوه ام میخواد از سفر بیاد و... .
از این پیرزن قرتی ها نیستن ها معمولین ولی خب هی میخوان از بچه ها و نوه هاشون برای بقیه بگن یا درمورد بچه های بقیه بدونن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
