شوهرم قول داده بود منو ببره ماه عسل الان که حدود 8سال از ازدواج مون میگذره نبرده البته دو سه باری مشهد رفتیم ولی خانوادش باهامون بودن اصلا بهم خوش نگذشت جایی که دلم میخواست خریدی که دلم میخواست نکردم  چون باید همش پست سر اونا میبودیم هیچ جای تفریحی درست و حسابی هم نرفتیم هر وقت هم بهش میگم تو منو سفر نبردی میگه بردمت دیگه حالا شرایط اون طوری بوده هر وقت هم مشهد رفتم با مامانش دعوا م شد از بس زنیکه تو همه چیز دخالت میکرد حسرت یک سفر درست وحسابی به دلم مونده الانم میگه من کلا پول ندارم سفر خرج داره باید با مامان و بابام بریم که هزینه مون کمتر بشه خسته شدم از دستش بی عرضه بچه ننه