خانومای سایت ی سوال هایی دارم
من و همسرم مشکلاتی داشتیم که حتی خوده اش هم اعتراف کرد تقصیر خودشه رفتارهاش تاجایی ادامه پیدا کرد که اقوام درجه یک خودش فهمیدم ویکی از بزرگتراش بین ما وساطت کرد و از شوهرم قول گرفت ک دیگه تمومش کنه حالا من خیلی خجالت میکشم با خودم میگن منبه چشم اونا الان خراب شدم با اینکه تقصیری نداشتم
حدود دوماه از این قضیه میگذره بنظرتون چیکار کنم فکرای گذشته داره تمام وجودمو میخوره لطفت یکم راهنمایی بدید منتا ب حال ررگیرش نشده بودم
رفتار همسرم از اونزمان ک قول داده بهم خیلی خوبه ولی فکر های بد و سمی آژارم میدن س