بعد هی میخواد بقیه بچه ها رو بگه حرفه این ولی هیچی بلد نبودن اونا دیدمشون
بعد بگم یه کاریو میتونم بزنم بریم سراغ بعدی فک میکنه الکی میگم اسکل انگار بیکارمو پولم زیادیه
بعد دیر میاد سرکلاس هی معطلم میکنه و سرکلاس جلوم چیر خورد تعارف نکرد و یه بارم خوراکی دستش بود گفت من برم بیرون اینو بخورم بیام تعارف نکرد
یه بارم رفتم دیدم با یه استاد دیگه و منشیه بودن کسی جز من نبود داشتن شیرینی کوفت میکردن و با خنده و اب و تاب و اون استاده به منشیه گفت خودت درست کردی؟ ولی یه تعارف به من نکردن منم به بهونه زنگ گوشی اومدم بیرون چون ضایع میشدم
بعد منشیش فک کرده کیه استاده هیچی نمیگه اون کاسه داغ تر از اش شده تذکر میده یه بار خوبه ادم باهاش خوب میشه بعد بد میشه هی استاد استاد میکنه انگار چه گوزیه بعد من برم سرکلاس کسی باشه میگه نرو بذار بیاد بیرون و ولی من سرکلاس باشم یه کم طول بکشه در بسته باشه میفرسته تو یکیو اگه خوشتیپ برم اینکارو میکنه بیشتر و بداخلاق میشه بعد یه تایم خودم اضافه کردم گفت چقدر تایم عوض میکنین به اون چه وقتی تایم هست و اضافه میرم پولشو میدم
چندروز پیش یه کتاب گفتن بخرم هرجا گشتم نبود بعد زنگ زدم به منشیه گفتم میخوام سفارش بدم هزینه پستشو میدم برا شمام میخواین بگیرم؟ یجوری شد گفت به استاد میگم خبر میدم بعد پیام داد گفت ما نمیخوایم کتاب! اونا خودشون میفروشن و اینو نداشتن
بعد رفتم سرکلاس به استاده این جریانو گفتم انگار اصلا منشیه بهش نگفته بود نمیدونست!