من شوهرم منو از خدا خیلی خواسته بود
یه دفتر داشت
داخلش روزی ده بار منو از خدا درخواست میکرد
و مینوشت
یکسال نوشت
تا اینکه من پدرم فوت کرد
و نیاز پیدا کردم با یکی صحبت کنم
با شوهرم حرف زدم و یهویی قرار گذاشتم
و دیدمش
و ادامه ماجرا.
ولی حس میکنم خدا پدرم رو گرفت
تا من انقد حالم بد بشه که با شوهرم درد و دل کنم