اذیت میشدم رفتاراش اذیتم میکرد. این اولخر حتی صداشم عصبیم میکرد. الان چند روز دیگه تولدشه میگم اشتی کنم گناه داره تنها نباشه. ولی میگم بیخیال وقتی نمیخوامش چرا تولدش پیشش باشم. مثلا یه بار وقتی سرد شده بودم ناراحت بودم برام گل خریده بود همش اون میاد تو ذهنم دلم تنگ میشه . میگم اگه دیگه کسی مث اون دوسم نداشت چی! ولی اگه دوسم داشت یه سری کارارونمیکرد. همش یه چیزی جلومو میگیره میگه ولش کن