سلام خانما
این ماجرا داره
حدود ۳ سال پیش رد کردم چون بابام مخالف بودن اما خودمون همو دوست داشتیم
ماهی یه بار دوباره بهم پیام میداد و زنگ میزد تا ببینه نظرم عوض شده یا نه
من چون نظر بابام برام خیلی مهم بود ردش میکردم و بد باهاش حرف میزدم
دیگه هیچ خبری ازش نشد و منم خیلی پشیمون بودم و میخواستم هروقت برگشت خوب باهاش برخورد کنم اما تا حدود ۷_۸ ماه خبری ازش نشد
چند وقت پیش بابامو از دست دادم اون دوباره برگشت و بهم پیام داد خیلی هم حالمو خوب کرد اما من چون احساسی بودم تو اون تایم بازم به خاطر بابام ردش کردم
۲_۳ روز پیش بهش پیام دادم و عذرخواهی کردم اما شمارمو هم حذف کرده بود و نشناخت اصلا
اسممو گفتم گفت کلا فراموش کردم و اینا و دیگه خبری نشد
من چون شمارمو حذف کرده حس میکنم ازدواج کرده و حالم خیلی بده
حتی بعدشم سیو نکرد پروفایلاش برام باز نمیشه
به نظر شما ازدواج کرده؟
اون هربار تو شرایط بدی برمیگشت بهم
وگرنه من دوستش داشتم و میخواستم که باهاش باشم و خیلی از این بابت غمیگنم
یعنی هیچکس نیست که منو درک کنه؟
همه دارن سرزنشم میکنن