خونه مادرشوهرم عذاااب میکشم اصلا دلم نمیخواد برم و دو سه هفته‌ای یه بار میرم اما خیلی واقعا فشار روانی بهم وارد میشه و واقعا گریم میگیره؛ با شوهرم که صحبت میکنم اصلا درکم نمیکنه
نمیدونم چیکار کنم
من دقیقا برعکس توام ،دورن متاسفانه
دلیلش چیه
خب نرو واکنش شوهرت هرچی بود که بود
نشون بده اونجا بهت خوش نمیگذره
فرداش هم نشون بده هنوز حالت بده
بالاخره ی جا شوهرت ب این نتیجه میرسه
شما رو ب زور نبره
گفتن فایده نداره عمل کن✅
با سیاست رفتار کن نه اینکه گله کنی ازشون
مثلا چیکار میکنن که اذیت میشی؟
مگه چقدر میمونی؟ شوهرت هم اونجا باهات نیست؟
چجوری با سیاست؟
مناسفانه اصلا سیاست ندارم عصابم که خورد میشه دعوا راه میندازم
بهم احترام نمیذارن
همش پچ پچ میکنن
اگه من و همسرم تو اتاق باشیم خواهرشوهرم فالگوش می‌ایسته
حتی همین امروز قرار بود بریم خونه مادرشوهر گفتن ما ناهار نداریم نیاید😐 شوهرمم گفت خب باشه شب میایم درصورتی که همشون اونجا بودن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
