ما روستا بودیم بچه اش مریض شد ساعت چهارونیم صبح زنگ‌زد شوهرم از خواب بیدار کرد پسرم دوبار بالا اورد ببریمش دکتر باز فرداش همسرم بیرون بوده خودش زنگ زده اصرار و‌التماس ک‌ببریمش دکتر من دست تنها نمیتونم بعد خودش ک از دکتر برگشت ب من گف من خودم میتونستم بچه‌رو ببرم دکتر. شوهرت زنگ‌زد اصرار کرد خودم میبرمش ولا ک من خودم گفتم تنهایی میتونم چیزی نیس. شوهر خودش هم پرواز بسته بود گیر افتاده بود نبود
فقط یکیشون
بگو بجای دستت درد نکنه بود؟
نه خودت ن همسرت دیگه براش محبت نکنید
آره میاد رو مبلامون میشینه میخوره و میگوزه و میره
با جاریم در حد سلام و علیک حرف میزنم حتی شماره موبایلش ندارم خبر از ذاتش هم ندارم والا
جاری ندارم😂🤪
من میگم جاریم بد جنسه خودمم جاریم حتما اونم همین فکر و داره😂
آرع واقعا منم دو تا دارم جاااادوگر جاااادوگر
الآن اینی که تعریف کردی یعنی بدذات؟
امان ازجاری بدذات.حسود.دروغگو.دورنگ😞😞😞
دو تا دارم یکیشون دو بهم زن و حسود واقعا اون یکی بهتره
یکیشونو که اصلا نمی‌بینم با اینکه طبقه بالامونه کلا از وقتی نامزد کردم رابطه نداشتیم گویا با همه فامیل شوهرم این مدلی رفتار میکنه
اون یکی جاریم هم ناتنی هست و خیلی ازم بزرگتره من جای دخترشم
یکی دارم فعلا خداروشکر ازش چیز بدی ندیدم😅
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
