اینا هم برای مختارنامه هست .
رجز خوانی در میدان خالی شهامت نمیخواهد
حق با کسی است که طلا دارد یا با کسی که خدا را دارد ؟
-ما میتوانیم قضیه را مرد و مردانه حل کنیم
+ من در مقابل خود مردی نمیبینم ، تو مرد بودی همچون سگی باوفا در مقابل دربار ال امیه واق واق نمیکردی ، پدرت را معاویه کشت ، تو به جای انتقام دست بوس و پا بوس پسر ابو سفیان شدی ، کسی که بر خون پدر تف میکند همچون حیوانی است که شکمش را از مردار خود پر میکند
به فتوحات پدر نازیدن هنر نیست ، خودت چه داری ؟
اویی که خر است مابقی را مثل خود خر میپندارد
شمشیرت را غلاف کن و بیل بردار که خواهی دید با بیل زدن هم میشود به بهشت رسید