2777
2789
عنوان

مهمونی عجیب

| مشاهده متن کامل بحث + 876 بازدید | 49 پست
چقد عجیب!!غذای بیرون گرفته بود؟

بله.از،بیرون بود

فامیل نزدیک نیست..احساس حماقت میکنم شیرینی گرفتیم!

محتاط باشیم، در "سرزنش" و "قضاوت کردن" دیگران،وقتی، نه از "دیروز او" خبر داریم نه از فردای خودمان

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما دونفریم همه اطرافمون ۵  ۶نفرن مهمونی ما خیلی پیاده میشدیم واقعا کم میاوردیم هی جارو برقی هم میخورذن کم کم جا انداختم بریم بیرون همگی دنگی میدیم دور هم جمع میشیم به بهانه رفتو امد سابیده نمیشیم دیگ  ولی خدایی طرف دعوت کنه خونه دیگ دنگی نیست مگ اینکه همه قرار بزارن برن خونه یکی تعداد بالا دنگی بدن ک شیرینی نباید میخردین

شازده کوچولو:وفاداری یعنی چه؟  روباه:یعنی اگ توی سیارت یک گل دیگه بود تو عاشق گل خودت باشی   لطفا لایک نکنید

واقعا عجیبه🥲

بگو چقد باید واریز کنیم شماره کارت بدین بعد پول شیرینیم کم کنین ازش

«فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»«خدا بخواهد غیرممکن هم ممکن می‌شود»امیدوارم همینقدر قشنگ براتون بخواد❤🌱خدایا صلاحتو با حاجت دل من یه گره کور بزن❤️
فامیل درجه یک هستن یا دور

دور هستند..ولی خودشون گفتند شب بیاید دور هم باشیم.

محتاط باشیم، در "سرزنش" و "قضاوت کردن" دیگران،وقتی، نه از "دیروز او" خبر داریم نه از فردای خودمان

ساکن اروپا بودن قبلا؟؟؟

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

بله.از،بیرون بودفامیل نزدیک نیست..احساس حماقت میکنم شیرینی گرفتیم!

وا!

کس دیگه جز شما هم بود؟!

هرجور حساب میکنم نمیفهمم

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

بله.از،بیرون بودفامیل نزدیک نیست..احساس حماقت میکنم شیرینی گرفتیم!

شما شرط ادب رو بجا آوردین 

اگه قرار بر پرداخت دونگ بود باید میرفتین رستوران و قبلا اعلام میکرد 

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز