ما عقدیم
با شوهرم قهر بودم و من خوابگاه بودم
شوهرم صبح ساعت ۸ پیام داد که حاضر شو دارم میام دنبالت مامانم زنگ زده گفته ساینا( اسممه) رو واسه نهار با خودت بیار
منم فک میکردم شوهرم الکی میگه تا منو بکشونه تو ماشین گفتم دروغ میگی اگه مامانت منو دعوت کرده به خودم زنگ میزنه نه به تو گفت گفته گوشیم خرابه بهش بگو
صبح ساعت ۸ نیم بود مادر شوهرم به خودم زنگ زد گفت که کجایی گفتم خوابگاهم گفت اها برنگشتی( خونه بابام و خونه مادر شوهرم تو یه روستان) گفتم نه نیومدم احتمالا سه شنبه و چهارشنبه برگردم گفت اها اگه برمیگردی بیای اینجا ساعتی پیشمون بشینی
منم گفتم نه والا ببخشی برنمیگردم گفت اشکال نداره
شوهرمم دیگه نیومد دنبالم و خودش رفت خونه مادرش
من بخاطر اینکه با شوهرم قهربودم نبود که نرفتم
فقط من شرایطشو نداشتم
اینم بگم تو این دوسال که نامزد کردیم و یکسال عقد بودیم تاحالا ۳ بار رفتم خونشون و خیلیم باهم خوبیم و تو هیچکاریم دخالت نمیکنن(ولی واسه ازدواجمون چون سن شوهرم کم بود باهامون محالفت کردن)
به نظرتون زشت بود که جوابش کردم و نرفتم؟
اگه این سری برم چیزی واسه مادرشوهرم بخرم یا نه؟