تو این ۳۲سال هیجوقت قهر نبودم ولی خونم رو به جوش اوردن
من یه خواهر نوحوان دارم اخلاقش گنده مقصر پدرمادرم هستم یذره ادب یادش نمیدن اسمشم گذاشتن دوسداشتن که مبادا چبزی بگن بهش بربخوره! نه احترام حالیشه نه کمی دلسوزه بر خانواده یه دختر پررررخرج پرمدعا بی ادب
بددهنه شب اومد اتاقم بد حرف زد منم بیرونش کردم
مامانم خندید گفت باز دعوا کردین
منم گفتم بچه ت رو ادب نکردی ب چیمیخندی؟؟؟؟شده مایه ازار
مامانمم قهر کرد
منم اصلا پیش قدم نشدم بر اشتی یک هفته ست
حتی از غذاش نمیخورم نون پنیر میخورم ولی بی ذلت
بهم برخورده حرف حق زدم سنگین اومده