شوهرم اصلا دوسم نداره خیلی عذاب میبینم هرروز

إن شا الله که درست شه

شوهرت خیلی درونگرا هست ،ولی من فکر میکنم شما را دوست داره که میگه بلافاصله بچه دار بشیم تا پایه های زندگیتون محکم بشه ،ممکنه دخالتها وحرفهای اطرافیان تو رابطه شما تاثیر گزاشته باشه ،ولی این درونگرایی همیشه با همسرت هست ،به اخلاقهای خوب دیگه همسرت فکر کن بعد تصمیم بگیر

گلم میشه تاپیک آخرم رو گزارش بزنی 🫶 

منم همینجور بودم ولی مثلا ی روز منو نمیدید روز بعد حتما میدید..ولی زیاد دلش برام نمیجوشید هنوزم همینطور مزخرفه عادت کردم

دوست داشتن هم به تنهایی کافی تیس منم خیلی عاشق‌پیشه نیس ولی خب میگه دوسم داره ولی بهمدخیانت بدی کرد چه فایده 

دارم دیونه میشم 😔

عزیزم این دعا رو بخون رو شیرینی یا قند بده بخوره 

تَوَکَّلوا یا خُدّام هذهِ السُّورَه بِالاُلفَه و المَحَبَّه بَینَ فلان بن فلان و فلانه بنت فلانه بحق هَهْطُوبْ هَهْطُوب لُهوبْ اَجِب یا صَمْتُون ذُوبَهاء و جَمال تَوَکَّلوا یا خُدّام هذهِ السّورَةِ الشَّریفَة بِالمَحبَّة الدّائِمَه وَالوِداد بین فلان بن فلانة و فلانه بنت فلانه بِحَقِّ هذهِ السُّورَةِ عَلَیکُم و طاعَتَها لَدَیْکُم

شاید خانوادش پرش میکنن بهتره زودتر برین سر خونه زندگی خودتون

چرا چهار سال طول کشیده عقدتون؟ حرفی از عروسی و خونه گرفتن نمیزنه ؟ خانواده ات چیزی بهش نمیگن که چرا انقد طولانی شده عقدتون، 

ببین شوهر منم دو هفته یه بار میومد دیدنم ، ولی اونم‌ اصلا منو نمی‌برد بیرون البته مشکل ما ماشین بود ، ولی خب تو یک سال عقد شاید سه چهار بار تنهایی رفتیم بیرون گشتیم 

ولی خب اون منو میدید خیلی برام مشتاق بود اولش ، مثلا بوس و اینا می‌کرد چشاش ذوق داشت 

ولی خب اونم کم حرف بود بعد یه مدت میرفت تو گوشی ساکت میشد یا میشستیم خونه مامانش تلوزیون تماشا میکردیم خیلی حوصله سر بر میشد واسه من حتی مادرش میگفت پاشو باهم برید یه دوری بزنید شوهرم میگفت ولش کن حوصله داریا 

ولی تنها می‌شدیم برا ماچ و بوسه مشتاق بود 

منم کم رو بودم ازش نمیخواستم چیزی 

شوهر منم سنش ۳۴ اینا بود اختلاف سنی مون هم زیاد بود هنوزم اهل بیرون رفتن نیست ولی زندگی مون خوبه تو هم برو مشاوره ببین مشکلتون چیه

سلام عزیزم ، به نظرم این موضوع رو جدی بگیر ، چرا نتونی با خواهرت یا مادرت یا حتی برادرت در این مورد صحبت کنی؟ 

با همسرتون  ، در مورد احساسی که در این مورد دارید صحبت کردید؟ 

تو دلت نگه ندار 

من اشتباه شما رو کردم ، همش می ریختم تو خودم و گریه میکردم ، به هیچ‌کس نمیگفتم ، حتی اینجا هم چیزی نمیگفتم. 

که ای کاش به کسی میگفتم ، که مشکلم حل بشه 

حتما برو پیش مشاور یا با کسی صحبت کن 

چرا آخه اینقدر خودت رو اذیت می‌کنی ، هیچ اشکالی نداره که بگی ما همچین مشکلی داریم. 

بابا و مامانت تو رو به راحتی بزرگت نکردن که الان به خاطر یکی دیگه خودت رو اذیت کنی. 

چرا عروسی نمیکنین؟ هرچی دور باشین خب بیشتر فاصله میفته بینتون.