نگفتم تو سری بخوره
گفتم تسلیم خدا باشه و کارش رو دست خدا بسپاره چون آدم همیشه ناقصه و هیچوقت نمیدونه چی ب نفعشه
وقتی ب دست خدا بسپاره یا مسیر زندگیش میفته سمت طلاق یا اینکه شوهرش درست میشه. خدا بهترین کاردانه.
دقیقا 😭😭😭😭
همش خودم و سرزنش میکنم میگم شاید زن بساز و کاربلدی نیستم که نتونستم درستش کنم سیاست نداشتم شاید زنه با سازشی نیستم که دارم اذیت میشم شاید لوسم اما خیلی دارم اذیت میشم مدام قهر میکنم اصلا نداشتمش این که فامیلاش خواهرش پدربزرگش اینا خبر دارن که داره چیکار میکنه و کجاس اما من نه بهم خیلی بر میخوره 😭😭😭میرم بیرون همش استرس اینو دارم که نکنه کسی ازم سراغ شوهرم و بگیره
شوهر منم همین بود چند ساله دارم تحمل مکنم بعلاوه که خیانت کزد و هزار و یک بدی دیگه داشت ولی دقیقا همنجوری قهر قهرو بود اصلا مرد نیست کسی ک قهر قهرو مثل دخترا
بخاطر قهر منو تو بیمارستان حتی ول کرد و کنارم نبود وقتی داشتم میمردم ...
همین الانم دیوونه شدم
همیشه حرف جدایی میزنه به طلاق فکر کرده خودش می‌گفت اما من هیچ وقت دلم نخواسته کوچیک ترین حرفی از طلاق بزنم اما سری آخر دیوانه شده بودم گفتم اگه یه بار دیگه همچین حرفی بزنی خودم میرم درخواست طلاق میدم
خیلییییی اصلا خیلی حالم بد میشه بعضی وقتا میگم کاش آدمی بود که داد میزد لااقل میشد درستش کرد ولی وقتی همششششششششش قهرای طولانی میکنه چیکار بکنم وقتی کلا محو میشه از زندگیم نه پیام نه زنگ نه دیدار
نه ببخشید میگم قبول میکنه
نه میگم بیا آشتی کنیم قبول میکنه اصلا همیشه ما قهر و دعوا داشتیم بعضی وقتا رد میدم فکر میکنم دعایی مون کردن
اصلا اینجور ادما ادمو پیر مکنن من اصلا جرعت نداشتم یکبار ناز کنم و قهر کنم چون میدونستم که قهر بشه دیگه اشتی پدرمو در میاره الانم تو عقدم و دارم جدا مشم چون هرکاررری کردم درست نشد من خیلی دختر زندگی بکنی هستم یعنی تو سخت شرایط ادمه تحمل کردم در حدی حرص میخوردیم اخرایا از دست که موهام مشت مشت میریخت میخوای عکس موهامو بفرستم که باور کنی سمت چپ بدنم بی حس میشد ازبس گریه مکردم از دستش انقدر غرورمو شکست که نگم برات دیگه خسته شدم کارای دیگم کرده بود دیگه صبرم تموم شد تازه ازدواج من با دوستی و عشق بود که این شد با کلی ادعا ها عاشقی
فهمیدم اصلا دوسم نداره وگرنه کسی که دوست داشته باشه اصلا نمتونه ازت بی خبر باشه نمتونه ولت کنه نمتونه حرف طلاق بزنه نه اینکه تو بیمارستان ولم کرد تو هر حال بدی که داشتم نبود شوهر کردم که ارامش داشته باشم نه اینکه هزار تا مریضی اعصاب بگیرم 💔💔
هعی
دلم خونه خون تو این سه سال یکبار نشده بگه ببخشید اشتباه کردم معذرت خواهی هیچ اصلا تا به حال پشیمون نشده ، انگار قدیس اعظم دقیقا عین مامانش وقتی به این فکر میکنما عصابم بدتر خورد میشه مادرشم همیشه از عالم و آدم ناراضیه و فکر میکنه خیلی زیاد میدونه اینم دقیقااااا این مامانشه به این که فکر میکنم انقدر عصبی میشما
وقتی متاهل شدم اما تنهای تنهام به چه درد میخوره ؟؟؟
با همه خوبه غیر من
می‌دونی چی بیشتر عصبیم‌میکنه؟این که همههههه میگن فلانی یعنی شوهر من اصلااااا آدم قهرویی نیست کسی ناراحتش کنه فوری یادش می‌ره
یه بار مامانش کنار من زدش بهش گفت بی غیرت اما چند دقیقه بعد طوری با مادرش رفتار کرد اصلا انگار نه انگار
من بگم بالا چشمت ابروعه فساده با هفته قهر میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
