کسایی ک سنشون بالاست و اجازه بیرون نرفتن ندارن

دانشگاه و سرکار نری ازدواجم نمیکنی هیچ پسری الان انتخابش دختر تو خونه مونده نیست اگه هم باشه طرز تفکرش یکی مثل خونوادت میشه 

خودم نمیرم  همش تو اتاق افسردگی شدید دارم 

اشتباه کردی برای رفتن به دانشگاه هر کاری از دستت بر میومد باید انجام میدادی

خواهران دانشگاه رفتن؟ خودشون چی خوندن که نگذاشتن؟

بنظرم غصه الکی میخوری وقتی خودت میتونی خودت ازاین وضعیت نجات بدی فقط کافیه یه سری تغییرات ایجاد کنی و شروعش مثلا با باشگاه باشه 

البته من خارج از شهر تنهایی نمیزارن برم بااینک 22 ام 

منم ۲۳سالمه حق تنها بیرون رفتنو ندارم 

هیچی سرمونو بکوبیم به دیوار😂

خواهر کیلو چند

اصلا میدونی طبق قانون هیچکس حتی پدرتم نمیتونه دختر بالای ۱۸ سال رو از کار و تحصیل منع کنه چه برسه خواهر

برای حقت بجنگ وگرنه پسفردا میگن ما گفتیم تو میخواستی گوش نکنی اگه میخواستی خودت به زور هم شده میرفتی 

دیدم که میگما

سنتم الان باید کار شروع کنی بالاتر بری جایی ور نمیدارنت

فکر کنم بی زبون و مظلومی 

مثل من سلیطه و زبون تیز باشی پدرمادرت جلوت دولا راست هم میشن 

دانشگاه خود بابام منو میرسونه دم در دانشگاه قبول نمیکنه تنها برم

همینو بگووووووو

چن وقت پیش یکی از اشناها رو دیدم زنه حرفای عادی سلام و علیکو تعارف بریم خونه حتی نمیدونستم چجوری حرف بزنم ی سلام احوال پرسی سختم بود رفتم خونه فامیل جلو جمع یادم میرفت چطور قاشق بزارم دهنم 

دختر نیم وجبی فامیل میره کافه تولد سرکار کل شهرو میچرخه منه بدبخت وقتی میخواستم ی کلاس تست برم مامانمو خواهرم میوفتادن دنبالم میومدن مینشستن تا تموم شه یوقتام مادرم تنها میومد از خجالت میمردم ب جایی رسیدم ک تو سن ۱۷ یا ۱۸ سالگی بلد نبودم ی پول از عابر بانک بکشم رفتم کتابخونه اسم بنویسم گفت پول نقد بده ۵۰ تومن میخواستم کل مغازه های اطرافو التماس میکردم ۵۰ دستی بدن کارت بکشن ابروم رفت بخاطر بلد نبودن استفاده از عابر بانک 

انقد اضطراب گرفتم بارها میگم هرجور شده التماس کنم ی فست فودی تنها یا حداقل با خواهرم برم ولی استرس میگیرم ک اونجا رسیدم چطور رفتار کنم چطور سفارش بدم چطور حساب کنم

ی مانتو یا یه شال سادم نمیتونم تنهایی بخرم از بس نذاشتن قبرسونی برم بچه های ملت تو سن ۱۴ سالگی مهاجرت میکنن اینم از من