یه مدت نمیتونستم فرق بیداری و خواب رو تشخیص بدم مثلا نمیدونستم این خاطره خواب بوده یا واقعی مثلا به مامانم میگفتم اینو بهت گفته بودم یاتو خوابم گفته بودم نمیدونم چرا اینجوری شده بودم شما شدین اینجوری؟
وایی🥲یطوریه
تابحال اینطوری نشدم
من خیلی وقتا بجایی رو میبینم میگم عه من این صحنه رو بجا دیدم
بعدا که تحقیق کردم دیدم این چیزیایی که میدیدم قبلاً تو یه عالمه دیگر به نام عالم ضر تجربه کردم یعنی همه اینطورین 🥲
من همیشه قبل ازخواب هربار یک جمله ای از گذشتها به دهنم میرسه که برام یاداور جز به‌جز اون روز هست دقیقا یادم میاد اون تاریخ اون روز یا اون شب چه حالی داشتم قشنگ حسش میکنم ولی هربار که وارد ان روز میشم افسوس که من در خواب عمیقی فرو رفته ام ودیگه بعد از بیداری نمیتونم به یاد بیارم که چی شد تا روزی از گذشته اا بزام یاداوری نشه محاله خولبمببره ولی اگر مابین این وصل شدن کسی باعث قطع این اتصال بشه بشدت عصبی وپرخاشگر میشم وتپش قلب میگیرم بخاطر همین هیچ وقت قبل ازاینکه همه نخوابیدن نمیخوابم
من اکثرا پدر بزرگها ومادربزرگم را که فوت شدن درخواب میبینم من ازانها سوال کردم که انجا چجور جایی است شما چجور رفتید وقتی انها شروع به جواب دادن میکنن انگار صدای فیلم را قطع میکنن ومن هیچ نمیشنوم واقعا حیف
من همیشه درخواب اجرام اسمانی را در اسمان میبینم وایه هایی تزقران که به خط زیبایی در سرتاسر اسمان خودنمایی میکنن مردم که انها را دراسمان نگاه میکنن دقیقا مثل صفحه یک‌موبایل منتها بزرگ یعنی اسمان
انگار قرار نیست اسرار اون جهان رو بشه
من وقتی بچه بودم موقع اذان صبح حس میکردم کشیده میشم به سمت اسمون و اطرافم تمام اجرام اسمانی ان و اذان به زیبایی اونجا پخش میشه و انگار تمام اون هستی در حال خضوع ان
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
