در شب تاریکِ دل، جز خویشتنِ خویش نمیبینم،
نه نورِ دنیا، نه صدای خلق، جز نجوای خدای یگانه.
گامهایم در سکوت، هرچه تندتر به سرگردانی،
و هرچه تاریکتر، راه به روشنایی نزدیکتر میشود.
دلم گم شده در هراسِ خویش،
چشمم بسته بر همه امیدهای ظاهری،
تنها چراغ، یادِ اوست،
و هر لحظهی شب، رازِ هستی را به آرامی آشکار میکند.
در این خلوتِ تاریک، جانم میسوزد و پالوده میشود،
تا روزی که شب تمام شود،
و نورِ حقیقت، بیپرده و خالص، در دل برآید.
#شب_تاریک
#جهان_تاریک_من
#شب_تاریک_روح