2777
2789

آدمی پشت این نقاب فاخری که برای خودش ساخته

خیلی وقتا خودش و خواسته هایش فراموش می کنه 

شاید اگر کسی تو رو نمی دید دلت نمی‌خواست  وزنت رو کم کنی 

دلت نمی‌خواست فلان رشته تاپ رو بخونی 

دلت نمی‌خواست مهربونه منعطف باشی

حتی خودم من همین الان 

 اگر کسی این تاپیک رو نمی دید شاید کلمه فاخر رو نمی نوشتم بجاش

می نوشتم قشنگ 😀


 (فکر  چیز خوبه، ولی اگر بیش از حد بشه مثل یه آلودگی میمونه که زندگیتو نابود می کنه 

من خیلی راحتم کلا همینجوری که الان دارم زندگی می کنم زندگی می کردم

فقط مدرسه دخترم رو مخمه همش باید انتقاد نکنی سوال نکنی پیشنهاد ندی باید خودمو کنترل کنم هی بدم میاد

 دیوانه و دلبسته ای اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش/یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری/راضی به همین چند قلم مال خودت باش/دنبال کسی باش که دنبال تو باشد/اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش/پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت/محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش/صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی/پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من میرفتم لب ساحل رو شن ها دراز میکشیدم تا چند مدت اینجوری بودم بعدش تصمیم میگرفتم چیکارکنم 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕

تو یه روستا کلی گاو وگوسفند نگه میداشتم نون میپختم باغچه و باغ داشتم به آدمهای بیسواد خوندن نوشتن یاد میدادم با اسب تو کوه و دریا میچرخیدم اگه هوس سرعت داشتم موهامو باز میکردم و موتور سواری میکردم نگران این نبودم که وای آبرومون میره انقدر تجملات و وسواس و استرس داغونم کرده

میگن دعای نینی سایتیها میگیره دعام کنید یه زن خسته ولی امیدوارم.

به نظرم اونجوری زندگی خیلی بی معنی میشد ، اخه دیگه خواهر شوهر و جاری ای وجود نداره که خوشی های زندگی تو بکنی تو تخم چشمه حسودشون🤣

چی شد که وارونه شدیم؟💢رسیدیم به دوره ای که به چیزایی افتخار میکنن که یه روزی سبب خجالت بودن ،به خیانت میگن تجربه!به بی تعهدی، سبک زندگی!به بی اخلاقی، رک بودن!به فحشا، جسارت!به دیده شدن، موفقیت!به سطحی بودن، باحال بودن!و هرچرندی که خودشونم ازش ته دل راضی نیستن میگن "خود واقعیم"!

هر کاری رو میتونستم انجام بدم چون نگران قضاوت یا خراب شدن این نقاب پوشالی نبودم 

میرفتم کارای مختلفی رو شروع میکردم امتحان میکردم گند میزدم (مثل وقتایی که توی بازی به خرابکاریهات طوری میخندی روده بر میشی و احساس شرم نمیکنی) تا پیدا کنم چیزی که گذر زمان رو توش حس نمیکنم 

فرض محالیه آخهنمی تونم تصور کنمدنیای فعلی توی خلوت هم خدا هست و نمیشه هر طور دلت خواست باشی

نه ببین

هدف اصلی یام سوال این هست که 

از تو بپرسه زندگی بدون تایید شدن

بدون تشویق شدن 

بدون قضاوت شدن 

برای تو چطوره 

چون ما بخاطر تایید شدن وتشویق شدن و .... خودمون رو عوض می کنیم 

 (فکر  چیز خوبه، ولی اگر بیش از حد بشه مثل یه آلودگی میمونه که زندگیتو نابود می کنه 

نه ببینهدف اصلی یام سوال این هست که از تو بپرسه زندگی بدون تایید شدنبدون تشویق شدن بدون قضاوت شدن بر ...

خوب من احتمالا رشته دانشگاهم رو عوض می کردم. رشته خوبی بود ولی علاقه نداشتم ولی برای اینکه خواهرم خیلی حسادت می کرد ادامه دادم. می دونستم اگه تغییرش بدم حیلی تحقیرم می کنه.

ترنج
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز