با یک بچه نوپا اسباب کشی داشتم پدرشوهر و مادر شوهرم از یک شهر دیگه به بهانه کمک اومدن ،کی؟دقیقا روزی که همه ی کارا تموم شد و کامل جابه جا شدیم هنوز خستگی اسباب کشی رو تنم مونده ۵روزم هست که باید پذیرایی کنم از سرکار برسم تند تند نهار و شام درست کنم براشون،صبح ها برای نماز بلند میشند انقدر سرصدا میشه که از خواب بیدار میشم و بیخواب میشم وااقعا خسته م کاش زودتر برگردن
عاشق زندگی با همه اتفاقای خوب و بدش🥰امید،عشق و ایمان اساس زندگی منه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اره دیگه باید درک کنن خودشون.ادم که نمیتونه طرفو بیرون کنه،خودشون باید بفهمن و حالیشون باشه
قشنگ باید به طرف بی محلی کنی و حرمتشو بشکونی که پاشه با قهرو ناز بره،انگاری گناه داره همون یکی دو روزِ اول خودشون با احترام پاشن برن.
خدایا خودت بهتر میدونی حکمتت چیه.نذار کسی حسرت به دل بمونه.دنیا به اندازه کافی سخت هست و ادما به اندازه کافی ظلم میکنن،ولی شما خدایی کن و چیزایی که فقط از خودت برمیاد رو بهمون عطا کن.