راستشو بگید بچه مدرسه ای های شمام خیلی بیفکرن همه چی بهترینشو میخوان

چ ربطی،داره وقتی ادم وضعش خوب نیس مجبور نیس فلان وسیله گرونوبخره برای بچه مگه درسخون بودن وپیشرفت کردن ب وسیله گرونه 

ازخرج خ دت بزنی بدی ب بچه وسیله گرون بخری فکرمیکنی فرداروزپرفسورمیشه یاقدرمیدونه بچه 

من یادمه مثلا کل نوازم تحریرم شد 40هزار تومن .خدا شاهده مامانم فش کشم کرد تو مغازه .مثلا دفترام شاید 13,سال پیش همشون سیمی و فانتزی بودن . 

ولی متاسفانه مامانم ابرو برام نمیزاشت .اشکما درمیاورد😭🤣🤣🤣

مثل من🤣 خداییش تعریف از خود نباشه خیلی کلا مراعات میکردم نمی‌دونم واقعا این فهم از کجا میومد ؟! چون خانوادم در مورد پول و این چیزا جلوی من حرفی نمی‌زدن و هر چیزی رو اصلا قبل از خواستن من برام فراهم میکردن و همیشه در حد و اندازه خودمون داشتیم . اما الان که به بچگیم فکر میکنم اصلا تعجب میکنم چرا اونجور بودم؟

تهش چیشد

تهش من کم توقع بودم مادرم الانم اهمیت نمیده لباس ارزون بعد میگم همونو بخر برا اجیم وای ن 

من روم نمبشه اون اینونمیپوشه 

تهش چیشد والا با کمبود بزرگشدیم قدر منو ندونستن

بچه ست اقتضای سن و سالشه

با این پولا شما فقیر نمی‌شید 

براش سنگ تموم بگذارید 

هرچی بجتون سر و وضعش بهتر باشه سر بلندیش واسه شماست 

منم اینجوری بودم الان ۲۰ سالمه طرز تفکرم کاملا فرق کرده 

ساده پسند شدم و مقرون به صرفه ترین ها رو برمی‌دارم

من باشم به بچه میگم من یک وسیله رو به انتخاب خودت می خرم باقی رو با توجه به بودجه مون

من با دخترم اینطور رفتار میکنم الان ۷ سالشه 

میبرم فروشگاه بهش قبل ورود به فروشگاه میگم تو می تونی فقط دو تا وسیله به انتخاب خودت خرید کنی پس با دقت انتخاب کن پیش اومده رفته وسیله سوم رو برداشته ،بهش گفتم فقط دو تا انتخاب داری و بعد خودش تصمیم گرفته یکیش بزاره سرجاش و اینم بگم من کاملا توانایی مالی دارم همه رو بخرم اما نمی خرم چون به نظرم اگه هر چی گفت در جا بگم چشم لوس و پر توقع میشه 

دختر من اول یه لیست نوشت شد ۵ میلیون پولش هم همسرم واریز کرد که براش بگیرم به دخترم  گفتم لیستت رو بکن ۳ میلیون ۱ تومن پس انداز کن ۱ تومن هم برگردون به کارت بابات 

اینجوری هم خرید کردی هم پس انداز هم حواست به بابات بوده راضی شد و این کار رو کرد 

لازم نیست بهش بگید نه بعدا تو راه تو ماشین براش توضیح بدید از شرایطتون بگید یکم ارزون تر بردارن وگرنه اونجا اصله نگید نه و فلان

ببین حالا کمبود نمیشه گفت اما میدونی چیه کم توقع شدیم دیگه به قول شما اهمیت نمیدادن حالا چطوری ؟ مثلا من بابام میخواست بهم پول تو جیبی بده من خجالت می‌کشیدم میگفتم نه لازم ندارم اما خب بابام میداد اما من همیشه یه جوری خجالت می‌کشیدم تو دلم . بعد همون‌جوری بزرگ شدم ازدواج کردم برای خرید جهیزیه هم همون جور بودم دلم می‌سوخت گذشت تا اینکه به مرور بعد ازدواجم متوجه شدم مامانم همه اینارو یه جوری وظیفه من میدونسته نه مراعات و دلسوز پدر مادر بودن .حالا برادرم آنقدر پر توقع بار اومده که موقع غذا میگه من غذای غیر گوشتی و مرغی نمی‌خورم مثلا بارها دیدم اگه غذا کوکو باشه یه تیکه مرغ براش میپزه یا یه سیخ کباب براش درست می‌کنه میگه فلانی کوکو دوست نداره نمیتونم بکشمش که!!!! ولی به من اونجور یاد داده بودن که غذا هر چی باشه باید بخوری. 

یا مثلاً کتونی گرون میخواد یا خیلی چیزای دیگه.‌

ان شا الله که  موفق  باش

فقط تو ذوقش نزن گناه داره کمک کن اینقدر موفق بشه که یه روز بهش تو بهترین درجات علمی وایسته باور این فداکاری تو به خودت بر می گرده و یه روز بهش افتخار می کنی 

برا من کمبود شد بخدا 

منم دلم سوخت اما الان میگم چرا نخواستم خداکنه این اخلاق و تو ازدواج نداشته باشم وگرنه سوارم میشن

من خودم قبل از خرید تو خونه براشون توضیح میدم که میتونم متوسط خرید کنم

همیشه نه ارزون رو برمیدارم نه خیلی گرون

بچه ها باید با توجه به شرایط ما بتونن تطبیق پیدا کنن 

انشالله که بهترین بخت نصیبت بشه

چون والدین الان موقع بچگیشون کمبود احساس کردن الان از اونور بوم میوفتن اکثرا اینم اشتباهه. این بچه ها بزرگ شن تحمل ناکامی ندارن تاب آوریشون تقویت نشده تقی به توقی موقع سختیا خودشونو میبازن میرن سمت چیزای غلط مثل اعتیاد و رفتارهای پرخطر چون آداپته نشدن