عشقم عشقم میگفت اخرش چی شد.....
دختره ایفون ۱۵ داشته که ریجستر نشده بوده و انتنش هی میپریده.....
من دیروز قرار گذاشتیم با هم که مثلا ساعت ۵ غروب بریم کافه
حدودای ساعت ۱ ظهر اینا بود که گفت ساعت ۴ من ترمیم ناخون دارم ( منم گفتم میرسونمت اگه بخوای ولی ساعت ۷ غروب من باید برگردم کلاس کامپیوتر دارم) اونم گفت اره بابا دو ساعته زود تر از ۷ تموم میشه....
اقا ما رفتیم رسوندیمش منم هی گفتم ببین یا زود تر از ۷ بیا وگرنه من کلاس دارم یا خودت اسنپ بگیر چون کلاسمو از دست ندم......
من تا ۷ غروب اینا وایسادم اخرش دیدم نیومد رفتم زنگشونو زدم گفتم خانم فلانی چقدر کارش طول میکشه؟؟؟ خانومه گفته خیلی طول میکشه و شما برید و ازین حرفا خودش زنگ میزنه....چون گوشیش ریجستر نشده بو ایفون ۱۵ نمیتونستم بهش زنگ بزنم.....
منم رفتم دیدم ساعت ۸ و ۴۵ دیقه شب این پیامو واسم فرستاده.......
اخه من که بهش گفتم بیشتر از ۷ نمیتونم صبر کنم و از ساعت ۴ غروب تا ۷ صبر کردم براش( خودشم گفت معطل میشیا ولی گفتم واس تو عب نداره) دزگه خودمم کلافه شدم تا ۷ ...
ببینید بهم چی گفته؟؟؟
(((((من خیلی بهت احترام میذارم، ولی حس میکنم ما از نظر روحیات به هم نمیخوریم. راستشو بگم، نمیخوام وقت خودمون رو بگیریم. برات بهترینها رو میخوام، خدافظ.ایشاالله هرجا که هستی موفق باشی.))))