سلام من علیم و دقیقا دیشب از این شرکت فاسد و وحشتناک اومدم بیرون یعنی کیونت! ، همه چی برمیگرده به ۴ روز قبل که از قم میخواستم بیام تهران برای کار آشپزی ، من 20 سالمه و سرآشپز غذا های سنتی هستم ، تو دیوار با آگهی دیدم که سرآشپز یا حقوق 50 میلیونی با جای خواب و غذا و تمام مزایا هستش ، چند باری خواستم برم که این آقا گفتن سرم شلوغه و تماس میگیرم باهات و بعد 2 روز آدرس دادن که بیام مترو ارم سبز از اونجا میان دنبالم ، بعدش دیدم 2 تا آقا اومدن و دارن از درآمد های چند صد میلیونی با بازنشستگی چند ساله حرف میزنن ، از اول تا وقتی وارد شرکت بشیم ( شما بخونید خونه) همش میپرسیدم کار ما دقیقا چیه و شرکت چیه میگفتن میفهمی ، بعد چند تا کوچه و پس کوچه که عوض کردن رسیدیم به یه ساختمون مسکونی! ، اونجا وارد شدیم و دیدم ۲۰ نفر آدم با استقبال گرم خودشون دارن بهم خوش آمد میگن! ، همه خوش رو با استقبال ، 2 تا اتاق و 2 تا فرش فقط اونجا بود و هوا گرم و افتضاح بود ، گفتن بشینید تا صحبت کنیم ، جالبه که از تهران کسی نبود! ، همه با وعده حقوق های بسیار بالا گول خورده بودن و اونجا بودن ، روز اول و دوم راجب ذهنیت و تغییر شخصیت صحبت میکردن ، و همون اول که وارد شدیم گوشی موبایل رو آزمون گرفتن به بهانه اینکه تمرکزتون رو بهم میریزه و هر ده دقیقه از یکی از اتاق ها لیدر ها با من و شلوار میومدن بیرون و با انرژی میگفتن شما دیگه کارگری و حمالی نکنید میتونید دلار دربیاید!! ، برام از روز اول مشکوک بودش ، چند باری به بهانه تماس گوشی رو خواستم بگیرم تا ببینم اینجا دقیقا کجاست ولی یه نفر رو میفرستادن تا حواسشون بهت باشه که با کی حرف میزنی و چی میگی!!! قشنگ توهین بود! ، همه 20-25 نفر تو همون جا میخوابیدیم با یه لحاف و متکا! و روزی بهمون ۳ تا وعده غذای کودک میدادن انگاری فقط نمیذاشتن از حال بریم ، و روز سوم رسید همش میگفتن شرکت جهانیه ۱۹۹ تا کشور فعالیت داره!! ، هر آموزشی که روی کاغذ بود هم بعد آموزش پاره میکردن و مینداختن سطل اشغالی ، روز اول میخواستم برم ولی گفتم بمونم ببینم چیه ، روز دوم خواستم برم گفتن باید بمونی و روز سوم رسید و گفتن الان حق انتخاب داری که بری و بمونی من تا غروب موندم و بعدش گفتم میخوام برم و گفتن تا آخر شب باید بمونی!! ، بعد از اون حرفام همه صحبت هاشون از غیرت و موندن و زندگی بیرون از اونجا بود!! ، اینم بگم که ما نمیتونستم از اون خونه لعنتی بیرون بریم ، و خودشون گفته بودم پلیس نمیتونه کاری بکنه ما معتبر هستیم!! ، برای ورود باید ۵۰ میلیون میدادی تا یه محصول بنجول و بدرد نخور از شرکت بگیری تا کد tc فعال بشه و بتونی 2 نفر رو بیاری بشی استیج!! اونا 2 نفر بیارن تو میشی آفیسر!! و همینطوری تا ساپورتر ، لیدر ، هد لیدر و تاپ لیدر ادامه داشت و بیشتر!!! رسما باید 2 نفر میاوردی بدبخت میکردید که کلی فحش و نفرین خانواده ها دنبالتونه ، و کسایی اونجا بودن که ماه ها گوشی نداشتن!!
خیلی ها از خانواده و اتفاقات بیرون خبر نداشتن ، و فقط فقط شستشوی ذهنی بودش!! آنقدر وعده میدادن و از درد های این زندگی میگفتن که حتی منم داشتم قانع میشدم!! ولی یه سری قوانین که باید چهار زانو بشینی دیگه داشت روانیم میکرد همش کمرم درد میگرفت و به زور میگفتن باید همینطور بشینی ، هر روز از ساعت ۷ صبح تا ۱۰ شب باید بیدار بودیم! رسما زندان بود ، لیدر میومد و سخنرانی میکرد که فقط تو تهران ۶۰۰ تا هوم آفیس یا شرکت خونگی هست! ، وقتی داشتم میومدم بیرون انگار آدم کشتم! همه بد بد نگاهم میکردن و میگفتن برو با بدبختی کار کن ما تا چند سال بعد میریم بهترین خونه ماشین رو میگیریم( معلوم نیست با بدبخت کردن چند تا خانواده) و تا دم مترو ساپورتم کردن و گفتن راجب این کار به کسی چیزی نگی وگرنه اسم شرکت خراب میشه اونا ذهنیت تو رو ندارن ، خلاصه تو دام این عوضی ها نیوفتید یا کسی رو میشناسید هر جوری شده بیاریدش بیرون ، منم کمکی خواستید هستم