به کسی جز مادر خودم بگم مامان ، ولی بقیه جاریام میگن مامان ، ای کاش حاج خانم رو زبونم میچرخید میتونستم بگم یا صداش نمیکردم موقع حرف زدن که مجبور بشم بگم مامان ، اتفاقا تازگی رفته مکه ولی حاج خانم هم رو زبونم نمیچرخه حس میکنم دارم مسخره اش میکنم 😅با اینکه خود شوهرم بهش میگه حاج خانم ، چند باری پیش مامان خودم بهش گفتم مامان اصلا یه حس بدی داشتم مادر خودم که با اون همه سختی بزرگمون کرد اصلا نباید جاشو به کسی دیگه اونم مادر شوهر بدم
مثلا باهاش خیلی کتابی حرف نمیزنم لحن حرف زدنم خطاب به خودشه واسع همین اصلا چیزای غیر معمول نمیتونم بگم
دخترا تو رو خدا جو گیر نشید تو نامزدی و اینا به مادرشوهر مامان مامان نگید ، ای کاش تا جایی که بشه بتونم صداش نزنم
خود شوهرم نه به مامان من میگه مامان نه به مادر خودش ، اون حرفشو بلند پیش مامانم میزنه مامانم میفهمه با اونه ولی من انقد آروم و یواش حرف میزنم مجبورم چندبار مادرشوهرمو صدا بزنم تا بفهمه با اونم