باردارم.یکماهه اومدم خونه مادرم .همسرم گفت برو استراحت کن آرت مواظبت کنم اما از وختی اومدم همش تو‌اشپزخونه دارم غذا درست میکنم.خونه تکونی میکنم اما جای تشکر همش میگن برو خونت..
بابا من بابام تازه دوساله فوت شده چرا منو‌از خونه پدری می‌اندازیم بیرون؟
همه مصرف برق و آب رو به حساب من میزارن
از وختی اومدم برکت پولشون رفته
انگار برای خونه چیا میخرن؟
منت میزارم سرم.
میگن همسرت بی مسئولیته در حالی که نگران کنه
ثبت تا شب سر کاره
نگرانه ی وخ فشارم نره بالا
یا اتفاقی می‌افته برام
درک نمیکنن
عزیز دوست ندارن از شما مراقبت کنن
چطوری باید بگن؟
نمون اونجا
پاشو برو خونه ات
غرورت کجا رفته جایی که محلت نمیذارن برا چی موندی؟
بروگلم خونه خودت بهتره
تو ک خودت داری کار میکنی برو خونت هیجا خونه ادم نمیشه
جایی ک نمیخانت براچی موندی؟
برو خونه خودت
به شوهرت هم بگو طاقت دوری از تو رو ندارم توی خونه خودم هم راحت ترم
خوب تو که مشکلی نداری چرا میری جایی منت بزارن
تو كه تازه داري كاراي اونا رو هم ميكني !
خب برو خونه ت
چه كاريه
عزیزم شما که ازدواج کردی باید خونه خودت باشی
و حالا هفته ای یا دوهفته ای یه روز بری بیای
من جات بودم ۵ دقیقه هم نمیموندم و دیگه نمیومدم یه کم برا خودت ارزش قائل باش
نمیخام بمونم اما شوهرم نمیبره
فک‌میکنه خانواده ما هم مثل خانواده خودش گرم و صمیمی هستن
ی بچه یکسال و‌نیم دارم
همسرم صبح تا شب سر کار
نگرانه اتفاقی برام بیافته
از طرفی منتظر عقد داداشم هستم ۱۹ همین ماه عقد میکنن
نمیشه ک‌نباشم
یا برم و دوباره با این وضعیت برگردم
عزیز اصلا متوجه ای چی میگی؟ یکسری آدم تو اون خونه دارن زندگی میکنن که احتمالا مجموع سهم الارثشون از شما بیشتره
و همون آدما تمایلی به موندن شما اونجا ندارن
شما به زوررر میخوای بمونی اونجا که ثابت کنی سهم داری؟! ارزش داره اصلا؟! به بهم ریختن روح و روانت می ارزه؟!
