بیاین یکم حرف بزنیم حالم خوب نیست.
تقریبا یک ماهه که اومدم. ( خیر سرم برای سفر )
هیچ کس غیر از دو تا از دوستامو ندیدم انقدر اعصابم خورده اصن بهشون نگفتم ایرانم و خبر ندارن.
اوضاع خونمون بده و دعوا هست و یه سری مشکلات جدی و پیچیده. اصلا نمیخواستم برگردم ایران و حقیقتا دلم هم تنگ نشده بود نه برای چیزی نه جایی نه حتی کسی.
من تابستون باید خوابگاه ای که داشتم رو پس میدادم، پس باید میرفتم دنبال خونه که اگوست همه جا تعطیله ایتالیا، کار اداری داشتم، یه سری کار پزشکی هم داشتم از اونورم از امتحانات و یه سری مشکلات خسته شده بودم گفتم برگردم ایران. کلی امتحان دارم، پایان نامه م هست گفتم میام اینکارا رو میکنم، زبان فرانسه م رو میخونم به هیچ کدوم نرسیدم! هیچ هیچ! حالم بده... خیلی. کاش این سری که رفتم شرایطم جوری شه که دیگه هرگز هرگز حتی واسه یه روزم نیام :"(