ولی یه شمر ذیالجوشن گیرم افتاد
فقط به فکر منفعت و سود خودشه
اصلا نمیدونه دلسوزی و ترحم و عذاب وجدان و عشق و احترام و محبت یعنی چی
وقتی آزارم میده در حالیکه دارم از گریه زار میزنم تو چشماش نگاه میکنم و میگم یعنی واقعا ذره ای دلت نمیسوزه؟ میگه نه برام ارزش نداری
خسته شدم از بس شنیدم خب جدا شو و طلاق بگیر
خیلی دلم واسه خودم میسوزه بدجوری فریبم داد
گرگی بود در لباس میش.............