بدون رضایت خانواده رفت با دختری ازدواج کرد همون موقع بهش گفتم دیگه هیچ کاری باهات نداریم دیگه راهمون از هم جداست حالا انتظار داره که همیشه دعوتش کنم باهاش مثه اون وقتها محبت کنم بهش زنگ بزنم احوال پرسی کنم خودشم از کار خودش پشیمونه ولی دیگه راهی نداره دلم براش میسوزه ولی نمی تونم ببخشمش
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
پسر خودش میپسنده دخترو خانواده هاهم راهنماییش میکنن فقط درصورتی که دختر مشکل داشت خانواده حق دارن مخالفت کنن درغیر این صورت باید پسر بپسنده چون اون با اون دختر زندگی میکنه
ببند بابا من تو رو حفظم چون عروست چاقه و پسرت عاشق شده داری می میری از حسادت انقد بدبختی که میشینی ...
این چه طرز حرف زدنه بی ادب از نظر من مادر هم حق داره عروسش رو دوست داشته باشه مادری که سال ها رنج بزرگ کردن پسرش رو تحمل میکنه این حق طبیعی ش هست به اون عروس مهر داشته باشه
گاهی وقت ها چه پسر چه دختر عاشق آدم های اشتباه میشن اون لحظه عشق چشماشون رو کور میکنه ولی بقیه متوجه اشتباه شون میشن ولی کاری از دستشون بر نمیاد چند سال بعد اون جوان میماند و کلی ندامت ......اینکه پدر یا مادری مخالفت کنند بخاطر دخالت نیست بخاطر به فنا رفتن زحمات شون برای بزرگ کردن فرزند هست که با یک ازدواج اشتباه همیشه غصه شون میمونه روی دل پدر و مادر