همسرم با خانوادش علی الخصوص مادرش مشکل داره مشکلاتشون هم مالیه هم غیر مالی هم تبعیضایی زیادی که بین همسرم و برادرش هست. من هم از اول ازدواجم دلخوری داشتم ولی هیچوقت نخواستم مانع رفت و آمد همسرم با خانوادش بشم همیشه رفتم و اومدم و غر نزدم تا شش ماه اخیر که به درخواست خود همسرم قطع ارتباط کردیم. حالا مادرشوهر عوضیم به شوهرم میگه هر بار نمیای ننه بابای زنتو فحش نیدم چون اون یادت میده در صورتی که خدا میدونه همسرم خودش خواست قطع ارتباط کنیم دلیلشم ناراحتیای خودش بود نه من. من پدر مادرم فوت کردن چرا باید بگه به پدرمادر زنت فحش میدم. بعد انتظار داره چون همسرم نمیره خونش من زنگ بزنم بهش بگن بیا نوه تو ببین عزت و احترامش کنم. شما باشید چه میکنید
توی ثانیه به ثانیه های زندگیم خدا رو با تمامه وجودم حس کردم...وازش ممنونم که توی فراز و نشیبهای زندگیم همیشه یارو یاورم بوده...ازش ممنونم که حبِ ائمه رو توی دلم قرار داده...خداجونم ازت متشکرم که منِ بنده ی ناچیزت رو با وجودِ تمامِ گناهاش تنها نگذاشتی ...من همیشه به تو محتاجم لحظه ایی و آنی مرا به حاله خودم وا مگذار❤❤❤🙏🙏🙏
بی خیال فحش بده ... مگه به حرف گربه سیاه بارون میاد.. دفع بعد شنیدی بگو هر چقدر دوست داری فحش بده منم پدر و مادر تو رو لعنت می کنم ... اما نکنیا فقط بگو