من دانشگاهم شهر خودم نبود تو دانشکاه یه پسره بود هم رشته من نبود یکی دوسالم بزرگتر از من بود
الان یهو یادش افتادم چقد پسر خوبی بود اوایل بهم میگف اجی و واسم همه کااااار میکرد یعنی همه کار هر وقت مریض میشدم برام غذا میاورد ابمیوه
سال اخر دانشگاه بهم گفت همیشه دوستت داشتم و روم نشد هیچوقت بگم منم باهاش قطع رابطه کردم
چقد دلم تنگ شد براش
چن روز پیش از اینستا سرچش کردم دیدم دانشجو دکترا تهرانه