ما یه فامیل داشتیم بچه دار نمیشدن
رفتن یه نوزاد دوماهه اوردن دختر بود
مرده هم خیلی پرس و جوکرد بچه حلال زاده باشه
رفتن پدر مادرا نشونش دادن
کارتن خاب بودن اما زن و شوهر شرعی بودن
از بی پولی بچه را داده بودن پرورشگاه
حتی رفتن باهاشون حرف زدن ک دوروز دیگه نیاین بچه را پس بگیرین
گفتن نه ما از خدامونه
خلاصه بچه بزرگ شد و مشکلاتش یواش یواش خودشو نشون
بچه از نظر روانی یه دیوونه ی افسرده ی واقعی بود
یعنی ببین به غلط کردن افتادن
زندگیشون نابود شد
اما دیگه راه برگشتی نبود
به همه فامیل هم سپردن ک کسی نگه بهش بچه خودشون نیست
نوجوون ک شد با دختر داییش دعواش شد اونم لج کرد بهش گفت
عاقا اوضاع بدتر شد
الان فقط مراقبن خود کشی نکنه کاری نکنه
از نظر هوشی هم بسیااااااار پایینه
دکتر گفت بخاطر شرایط بد مادرش تو بارداری بوده
حتی یه جمع ساده ریاضی نمیتونه حل کنه