پسرم به دنیا اومد شوهرم بی کار بود
پول پوشک نداشتیم کهنه میذاشتم دکتر گفته بود باید شیر بخورم تا شیرم زیاد بشه پول نداشتیم
بعد هر کی میدید کهنه میذارم تیکه مینداخت خجالتم میداد
یا شیر کیسه ای میگرفتیم یه بنده خدایی جلوی همه بهم گفت اینا که شیر نیست برو شیر گاومیش بخور تا بفهمی شیر چیه بغض کرده بودم جلوی اون همه آدم
خونه بابام هیچ وقت اینجوری تحقیر نمیشدم که بعد ازدواج نصیبم شده بود