2777
2789

نظرتونو میخام بدونم 

الان که دارم تایپ میکنم گریم گرفته 

من پنج ساله ازدواج کردم و از اول عقدمون خیلی قانع بودم و کمخرج

شاید سالی یبار مانتو بخرم و به این بهونه که پول نداریم و داریم خونه میسازیم قانع شدم

نمیگم شوهرم هیچی نخریده برام چرا ولی به موقعش ولی جوری نبوده که بخواد سوپرایزم کنه سالگردا و تولدام رو جوری بوده که من مثلا میخواستم فلان کفشو بخرم بعد به شوهرم میگفتم اینو به عنوان کادو بخر برام چیزی نبوده که کادوی گرون قیمت بگیرم با سوپرایز شم . تو این پنج سال تولدم همیشه تو محرم بوده و هیچ جشن تولدی هم نداشتم. 

مامانم همش میگفت چرا خرج نمیکنی و زنی که خرج داره ارج داره و اینا 

من میگفتم نه من بسازم و نمیخوام خرج الکی کنم و میخایم خونه بسازیمو بعدا برام میخره همچی

قضیه از اونحایی شروع شد که من فرهنگیان قبول شدم و الان حقوقمو با کسورات میریزن ینی ۱۲ تومن

من همه حقوقمو برا شوهرم میریختم چون که میگفت حسابم باید کار و کنه و وام بگیرم هرچی خواستی بخری بگو پول میریزم برات

روز معلم هم رفتیم برام گوشی خرید ولی خب گوشی قسطاش ماهی ۸ تومن بود و در اصل با حقوق خودم پرداخت میشد و کادو حساب نمیشد تازه ۴ میلیون اضافه هم هرماه میگرفت

این ماه دیگه قسطای گوشی پاک شد و یذره بیشتر پول دستمون اومد 

من ۲ تومن پول جمع کرده بودم ۲۸ ام مرداد همین هفته پیش که سالگردمون بود با کلی ذوق و شوق کیک خریدم و سکه پارسیان خریدم غذا درست کردم و میز چیدم و شوهرمم خوشحال شد 

امروز که تولدم بود گفتم خب دیگه شوهرم بالاخره پول هم که داره یه جوری منو سوپرایز‌میکنه 

توی شیرینی پزی هم کار میکنه

زنگ زد گفت کارم طول کشیده دیر میام من ذوق کردم گفتم بهونس که میخواد سوپرایزم کنه . دیگه شغلش شیرینی و کیکه حداقل یه کیک کوچیک میخره برام

منم خونه تمیز کردم و کشک بادمجون پختم وقتی اومد دیدم مثل روزای عادی 

هی منتظر بودم ببینم خب کی‌میخاد سوپرایز کنه 

دیدم عادی رفت دوش گرفت و کاراشو کرد و فیلم دید

منم ناراحت شدم و گریه کردم 

گفت چته گریه میکنی گفتم هیچی 

هی گفت چته منم هیچی نگفتم

بهش برخورد که اره به من چیزی نمیگی‌و تازه قهرم کرد بامن 

الانم گرفته خوابیده

من توقع زیادی نداشتم حتی یه کیک میگرفت بدون کادو کلی خوشحال میشدم 

هم پولشو داشت هم وقتشو هم بهونشو 

حتی تبریک هم صبح تلفنی گفت خیلی خشک و خالی و اومد خونه اصن اشاره نکرد که تولدته 

نمیدونم چه رفتاری نشون بدم 

اعصابم خورده خیلی 

احساس حماقت میکنم که انقدر کم توقع بودم💔

اینم بگم که از لحاظ اخلاقی و غیره هیچ مشکل خاصی نداره و اوکی ایم باهم ولی خب ازش توقع داشتم 

اینم بگم که چند ماه قبل راحب سوپرایز حرف میزدیم و چندبار بهش گفتم که من سوپرایز خیلی دوست دارم و حتی درحد یه شاخه گل و یا کیک باشه 

انقدر ناراحت بودم امروز که میخواستم با یکی حرف بزنم راحبش و بعد گفتم چه بهتر اینجا که کسی نمیشناسه منو راحت تر میتونم حرف بزنم

گند زده شد تو روز تولدم💔

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

فک کنم سوپرایزت کنه

بعید میدونم 

امروز روزش بود و موقعیتشم داشت میتونست یه کاری کنه ولی نکرد 

منم امتحانات ترمم از فردا شروع میشه و تو این حال بدی باید برا امتحانات بخونم 

میدونه که تا ده روز دیگه درگیر امتحانام

اگه میخواست کاری کنه امروز میکرد که وقتم ازاد تر بود

دیگ اشتباهیه که کردی از الان به بعد نکن بگو کادو میخام تولدمه

واقعا توقع زیادی نیس که بدون اینکه بگم برام کاری انجام بشه 

دوست ندارم هردفعه بگم خب الان برام فلان چیزو بخر

از نظر من یه چیز ارزون و کوچیکی که سوپرایزی خریده بشه ارزشش بیشتر از چیزیه که صد میلیون قیمتشه ولی خودم بگم بخر

ولی حتی دلم نمیخواد بهش بگم که چون به من توجه نکردی و هیچ کاری برام نکردی ناراحتم حس میکنم غرورم خور ...

بهش بگو غلط کرده بگه بچه ای بگو مگه تو هم بچه ای حقوق منو گرفتی نمی دی همه بچه تا بزرگ دوست دارن تولدبگیرن این چه حرفیه تولدت هم کلی مبارکککک😍

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز