نظرتونو میخام بدونم
الان که دارم تایپ میکنم گریم گرفته
من پنج ساله ازدواج کردم و از اول عقدمون خیلی قانع بودم و کمخرج
شاید سالی یبار مانتو بخرم و به این بهونه که پول نداریم و داریم خونه میسازیم قانع شدم
نمیگم شوهرم هیچی نخریده برام چرا ولی به موقعش ولی جوری نبوده که بخواد سوپرایزم کنه سالگردا و تولدام رو جوری بوده که من مثلا میخواستم فلان کفشو بخرم بعد به شوهرم میگفتم اینو به عنوان کادو بخر برام چیزی نبوده که کادوی گرون قیمت بگیرم با سوپرایز شم . تو این پنج سال تولدم همیشه تو محرم بوده و هیچ جشن تولدی هم نداشتم.
مامانم همش میگفت چرا خرج نمیکنی و زنی که خرج داره ارج داره و اینا
من میگفتم نه من بسازم و نمیخوام خرج الکی کنم و میخایم خونه بسازیمو بعدا برام میخره همچی
قضیه از اونحایی شروع شد که من فرهنگیان قبول شدم و الان حقوقمو با کسورات میریزن ینی ۱۲ تومن
من همه حقوقمو برا شوهرم میریختم چون که میگفت حسابم باید کار و کنه و وام بگیرم هرچی خواستی بخری بگو پول میریزم برات
روز معلم هم رفتیم برام گوشی خرید ولی خب گوشی قسطاش ماهی ۸ تومن بود و در اصل با حقوق خودم پرداخت میشد و کادو حساب نمیشد تازه ۴ میلیون اضافه هم هرماه میگرفت
این ماه دیگه قسطای گوشی پاک شد و یذره بیشتر پول دستمون اومد
من ۲ تومن پول جمع کرده بودم ۲۸ ام مرداد همین هفته پیش که سالگردمون بود با کلی ذوق و شوق کیک خریدم و سکه پارسیان خریدم غذا درست کردم و میز چیدم و شوهرمم خوشحال شد
امروز که تولدم بود گفتم خب دیگه شوهرم بالاخره پول هم که داره یه جوری منو سوپرایزمیکنه
توی شیرینی پزی هم کار میکنه
زنگ زد گفت کارم طول کشیده دیر میام من ذوق کردم گفتم بهونس که میخواد سوپرایزم کنه . دیگه شغلش شیرینی و کیکه حداقل یه کیک کوچیک میخره برام
منم خونه تمیز کردم و کشک بادمجون پختم وقتی اومد دیدم مثل روزای عادی
هی منتظر بودم ببینم خب کیمیخاد سوپرایز کنه
دیدم عادی رفت دوش گرفت و کاراشو کرد و فیلم دید
منم ناراحت شدم و گریه کردم
گفت چته گریه میکنی گفتم هیچی
هی گفت چته منم هیچی نگفتم
بهش برخورد که اره به من چیزی نمیگیو تازه قهرم کرد بامن
الانم گرفته خوابیده
من توقع زیادی نداشتم حتی یه کیک میگرفت بدون کادو کلی خوشحال میشدم
هم پولشو داشت هم وقتشو هم بهونشو
حتی تبریک هم صبح تلفنی گفت خیلی خشک و خالی و اومد خونه اصن اشاره نکرد که تولدته
نمیدونم چه رفتاری نشون بدم
اعصابم خورده خیلی
احساس حماقت میکنم که انقدر کم توقع بودم💔
اینم بگم که از لحاظ اخلاقی و غیره هیچ مشکل خاصی نداره و اوکی ایم باهم ولی خب ازش توقع داشتم
اینم بگم که چند ماه قبل راحب سوپرایز حرف میزدیم و چندبار بهش گفتم که من سوپرایز خیلی دوست دارم و حتی درحد یه شاخه گل و یا کیک باشه
انقدر ناراحت بودم امروز که میخواستم با یکی حرف بزنم راحبش و بعد گفتم چه بهتر اینجا که کسی نمیشناسه منو راحت تر میتونم حرف بزنم
گند زده شد تو روز تولدم💔