مادربزرگم مریض شده جراحی کرده یکم روحیه اشو از دست داده همیشه از وقتی یادم میاد خودش بود و لباس های تنش هیچوقت طلا نداشت خیلی از زن های قدیمی رو دیدم طلاهای سنگین دارن ولی مادربزرگ من هیچوقت نداشت خیلی هم تو زندگی زجر کشیده نوزاد بود مادرش رو از دست داد افتاد دست نامادری.
حالا من یه قرعه کشی نوشتم میگم اگه برام افتاد مادربزرگم رو خوشحال کنم براش طلا بخرم.
خودم نظرم رو زنجیر و پلاک وان یکاد هست.
برامم مهم نیست بعدا دست کی بیوفته اون طلا فقط برام شاد و خوشحال کردن مادرجونم مهمه.