عزیزممم تو همش پیش پشاور مدرست بودی راهنمایی رو انگار پس می تونی راهنماییم کنی
مشاور مدرسم ۶ بار خودزنی کردم فهمید میگفت باید تکرار نکنی تا به کسی نگم بار هفتم گفت به خانوادم،
۲ بار هم خواستم رگم بزنم در لحظه یه بارش تیغو از دستم گرفت بغلم کرد بار دوم هم اومد تیغو ازم بگیره تو اردو دستم مشت کردم حواسم پرت کرد تیغو گرفت ازم
به نظرت کارش درست بوده به خانوادم گفت
به نظرت باز می تونم بهش اعتماد کنم؟
آخه خیلی بهش وابسته شدم و تنها کسیه که درکم میکنه
وقتی بهش گفتم من بهتون اعتماد داشتم چرا گفتین اینو گف
اعتماد زمانی بین دو طرف هست که هر دو طرف پایبند باشن من چند امتحان آخر دیگه نتونستم ببینمت که چیکار می کنی و شما پیش مشاور کلینیک نرفتی پس مجبور بودم چون نمی تونستم به تو اعتماد کنم چون در طول سال زیاد به حرف های من گوش ندادی
چون دوست دارم و نمیخواستم برات اتفاقی بیفته