2777
2789
عنوان

کاش مامان بابام طلاق بگیرن

168 بازدید | 19 پست

از هم متنفرن متنفرررر بعضی وقتا شاید یکم یهم محبت کنن ولی همش تظاهره،همششش،خودشونم میدونن منم میدونم اجیمم میدونه،هردوشون بهم خیانت میکنن ناجوررر،

ولی طلاق نمیگیرن،مامانم میگه طلاق بگیرم جایی ندارم برم درامدی ندارم مامان بابامم همش رو مخمن،اذیتم میکنن،البته راست میگه مامانحون بابا جونم از این آدمان که سرشون تو زندگی‌ همست فکرشونم شدیدا قدیمیه،بریم اونجام اذیت میشیم


ولی اینجا هم همش قهر و دعوا در حد کشتن همدیگس،یعنی زور میزنن همدیگه رو خفه کنن یا سر همو بکوبن تو دیوار،اینجچری از هم متنفرن همیشه منو آجیم باید به زور جداشون کنیم،من۱۶سالمه آجیم۱۲،مامانم۳۷،بابام۴۵


دیگه هیچی واسم مهم نیس...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم همیشه دوس داشتم خانوادم جدا شن تا نفس بکشم از بس فضا بیشتر اوقات تو خونه سنگین بود ولی نشد سعی ک ...

خیلی سختههه...


خودم بیخیالم ولی بازم روم تاثیر میزاره

ولی آحیم شدیداااا مضطرب و افسردست عصبیه خیلی

اون خیلی اذیت میشهههه منکه دو سال دیگه میرم دانشگاه یه شهر دیگه راحت میشم


دیگه هیچی واسم مهم نیس...

عزیزممم تو همش پیش پشاور مدرست بودی راهنمایی رو انگار پس می تونی راهنماییم کنی

مشاور مدرسم ۶ بار خودزنی کردم فهمید میگفت باید تکرار نکنی تا به کسی نگم بار هفتم گفت به خانوادم،

۲ بار هم خواستم رگم بزنم در لحظه یه بارش تیغو از دستم گرفت بغلم کرد بار دوم هم اومد تیغو ازم بگیره تو اردو دستم مشت کردم حواسم پرت کرد تیغو گرفت ازم

به نظرت کارش درست بوده به خانوادم گفت

به نظرت باز می تونم بهش اعتماد کنم؟

آخه خیلی بهش وابسته شدم و تنها کسیه که درکم میکنه

وقتی بهش گفتم من بهتون اعتماد داشتم چرا گفتین اینو گف

اعتماد زمانی بین دو طرف هست که هر دو طرف پایبند باشن من چند امتحان آخر دیگه نتونستم ببینمت که چیکار می کنی و شما پیش مشاور کلینیک نرفتی پس مجبور بودم چون نمی تونستم به تو اعتماد کنم چون در طول سال زیاد به حرف های من گوش ندادی 

چون دوست دارم و نمی‌خواستم برات اتفاقی بیفته

عزیزممم تو همش پیش پشاور مدرست بودی راهنمایی رو انگار پس می تونی راهنماییم کنیمشاور مدرسم ۶ بار خودز ...

ببین منم همین اتفاق برام افتاده خیلییی زیادددد

بهش حق بده،اولا که مسئولیت داره براش اگه خدایی نکرده اتفاقی برات بیوفته،دوما که فقط میخاست مراقبت باشه


دیگه هیچی واسم مهم نیس...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز