2777
2789

قضیه سره اینه ما خونمون دو طبقه اس‌ بابام  مامانش و عمه‌ ام ک ۴۰ سالشه و مجرده رو آورد طبقه بالا زندگی کنن‌ ک بزرگتر از پایینه بعد مامان‌بزرگم فوت کرد عمم تنها‌ شد خلاصه بابام گف برو بالا پیش اون تنها نباشه از وقتی من رفتم دعواها‌ شرو شد حی گیر میداد سر چیزای کوچیک حی میزد تو سرش حی میگفت تو زنانگی نداری چجوری میتونی زن شی خلاصه من انتخاب رشتم کردم روانشناسی می خونم امتحان ترم دو رو هفته دیگه باید بدم بخاطر جنگ حالا یسره میگه آره تو روانی‌ تو مگ روانشناس نیسی باید منو دلداری بدی ک مامانم مرده و..... مادربزرگ خدا بیامرزمم‌ از زندگی با این آدم وسواسی راضی نبود خلاصه پریشب من تو گوشی بودم بعدجلو داداش کوچیکم گف آره تو داری با پسرا چت میکنی درحالی ک من ت گروه روانشناسی دانشگامون‌ بودم بعد من عصبی شدم گفتم چی میگی گفت آره جون خودت من میدونم تو فلانی و بعد دعوای شدید شد من همون شب وسایلم‌ جمع کردم بیام طبقه پایین ک .... بگم ادامشو؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خلاصه چهار تا کمد واسه خودش گذاشته بود یه کشو به من داده بود و من لباسامم‌ تو بقچه‌ زیر تخت بود همونو‌ گرفتم برم پایین با روسری زد به سرش نه نرو و فلان تو بیجنبه ای تو حساسی و....منم جلو داداشم گفتم آره خوبه ک منم بگم تو هفته پیش با ی پسره قرار داشتی کفش پاشنه بلند پوشیدی تا ی هفته پات درد میکرد الکی گفتی مریض شدم و... بعد گفتم من باهات مشکل دارم حالاهم میخام برم خونمون تا الانم فقط بخاطر کولر و بزرگی بالا چون ما پنج نفریم واقعا طبقه پایین خیلی کوچیکه برامون و چون کارگاه خیاطی بابا مامانمم‌ پایینه واقعا فقط بخاطر این‌ یکسال کاراشو‌ تحمل کردم تازه غذاشم‌ مامانم میده خرید مامانم میکنه خونه هم ک از ماست بعد داد میزنه با گریه بشکنه دست من ک نمک نداره 😐گفتم عمه جان تو مگ چیکار کردی برای من اگ بخاطر اون ی بار ک ۵۰ تومن شارژم کردی میگی دوبرابرشو‌ بیا بت بدم .... گفت آره هیچکس با تو نمیتونه زندگی کنه خاک بر سر بی لیاقتت‌ ک من با همچین آدمی افتادم و....

خلاصه اونشب برا اینکه نصف شب بود شر نشه‌ نیومدم‌ پایین فردا تازه داداشم طرف عمم گرف منو کلی زد با اینکه کوچولوعه‌ بعد فردا فضولی کرده به بابام 

بابام سر سفره ک اونم هس گف آره فاطمه بیا پایین بعد عمم نه فاطمه رو چیکار داریو‌ و فلان 


بعد حرصم از این میگره فردا زنگ زد به بابام ک آره دخترت جمع کن دیگه نمیخام ببینمش هزار تا تهمت جندگی‌ و... درحالی ک من دستمم ب پسر نخورده 

خلاصه چهار تا کمد واسه خودش گذاشته بود یه کشو به من داده بود و من لباسامم‌ تو بقچه‌ زیر تخت بود همون ...

فقط دلم از‌ این خوشه ک مامانم طرف منو میگیره میگه این عمه‌ هات واقعا بی ذاتن‌ و واقعا هم همینه اینق کارا سر مامان من کردن مامان بیچاره منم‌ ک هیچکس طرفش‌ نیس حتی بابام درست عین من منکه داداش کوچیکامم‌ طرفم‌ نیستن

بیا پایین پیش مامان بابات باونم سرد برخورد کن داداشتم تا میتونی بزن تاادم بشه بشینه سرجاش

جالیبیش اینجاس من اومدم پایین میاد نظر میده میگه آره کمد‌ بزرگم میدم بت درحالی ک خونش یه کشو‌ به من نداد تقصیر این بابای منه ک یه عمر داره جور خانوادشو‌ میکشه از ده سالگی کار می‌کرده خرج اینارو بده

بیا پایین ب بابات داداشت بگو ناراحتید برین تنگ دلش

اومدم پایین امشب سالگرد مامانبزرگم‌ گرفتن‌ مامانم داره برا پنجاه نفر غذا میپزه خودش ی خونشو جارو نکرده دلم بود بهش بگم تو ک زنانگی داره ادعا داری ی غذا نمیتونی بپزی؟هه به مامانمم‌ گفتم من نمیام بالا امشب مراسم بدون منم جریان داره مامانم میگ ی امشبو‌ کوتاه بیا جلو مردم زشته دیه تف ننداز بش حالا باز نمیدونم امشب برم خونش یا ن

محل نذار کلا دیگه باهاش سنگین‌باش حمال خانم اومده دارایی شمارو صاحب شده

محل نذاشتم حرف میزنه جواب نمیدم میگه چرا قهری مگ خودت نیومدی پایین بعد جلو عموم به من میگه فاطمه جان عزیز دلم😐 ک بقیه فکر کنن چقدر با من خوبه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز