یا ی بلایی سر هم میارن سنشون رفته بالا منم بچه آخریم دیگ اصلا هیچی براشون مهم نیس ن ابرو من ن حالم وقتی دعوا میکنن هیچ جوره کوتاه نمیان هیچکدوم. بابام ی بیمار عصبیه ک تو جبهه عصبی شده بازم بابام مراعات منو میکنه میگه میترسم یوخت. به مامانم میگه اگه این تبود موهاتو میکندم دندوناتم خورد میکردم از خونه پرتت میکردم بیرون واقعانم میکنه چون خیلی بداخلاق و ی دندس مامانمم از هیچی نمیترسه خیلی عقده ایه انگار چون هم سیاست نداره هم بابام کمبود محبت بهش کرده