من دبیرستانیم دیروز رفته بودم آزمون بدم دخترداییم هم بود همراه با خواهرزادش. اون از من بزرگتره دوباره شروع کرده واسه کنکور بخونه هی من بهش نگاه میکردم منو دیده بود ولی یجوری رفتار میکرد انگار ندیدتم یا منو نمیشناسه. آزمون ک تموم شد تو سالن دیدمش داشت با یکی حرف میزد رفتم پیشش ک بهش سلام کنم حتی روشو برنگردوند فهمید من اومدم کنارش ها. فک کنین تو فاصله نیم متریش بودم حتی غریبه هم بودم لااقل یه نگاه میکرد😭😭😭😭😭 انقد حالم بد شد سرمو انداختم ادامه راهمو رفتم😭 اومدم خونه انقد گریه کردم خیلی حالم بد شد باهم قهر نبودیم ها ولی خب رفت و امد اصلا نداریم نفهمیدم چرا اینطوری کرد مامانم میگه از بدجنسیشه ولشکن ولی خب خیلی دلم شکست 😭😭😭
من خدایی دارم که مرا در آغوش گرفته خدای من، جایی در میان قلب من است:) ❤
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!