2777
2789
عنوان

پسری که از اول رابطه

206 بازدید | 23 پست

خیلی کم پیام میده و مدام وسط چت اف میشه بدرد میخوره؟

در حد نیم ساعت یا کمتر چت میکنیم

منم ادم اویزونی نیسم که بخوام ازش ایراد بگیرم یا گیر بدم

هنوز حس خاصیم بهش ندارم

 ولی اینکه یدفه وسط چت اف میشه و چن ساعت بعد میاد رو مخمه!


نظرتون در مورد این ادم چیه؟

تازه دو هفتس با همیم اینطوریه!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای دست رو دلم نذار منم با این مشکل درگیرم 

تازه واسه من میره بعضی اوقات گم و گور میشه ۳ روز بعد می یاد هر روزم یه بهانه داره

من امید دارم به رسیدن روزای خوب😍😍کاربری واگذار شده
یعنی بدرد نمیخوره؟

نه عزیزم 

تو رابطه آقا اگه علاقه مند باشه ،بیشتر باید مایه بزاره تا جاشو سفت کنه 

توضیح لازم نداری بهش بدی برای کات 

حرفی زد ،بگو این شکلی  ارتباط برات خوشایند نیست،حس بی توجهی داری از رفتارش 

صبر نکن تا اون برات تکلیف مشخص کنه عزیزم

نه ۲۸ هسحالا هرچی که هس بنظرت ادامه بدم باهاش؟

سرکار میره که مجبوره مثلا اف بشه وسطش ؟!

یا اف شدنش بهانه اس؟!

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792