2777
2789
عنوان

زنی که هر شب به شوهرش سم میداد

155 بازدید | 4 پست

داستان زنی که هر شب به شوهرش سَم میداد !😱❌


میگن سال ۱۳۱۵ زنی به اسمِ ترلان با بدن کبود میره پیشِ یه حکیم که خویشاوندش بوده و انقدر زَجه میزنه و گریه میکنه که حکیم یچیزی بده که فقط از دستِ شوهرش خلاص بشه جوری که کسی نفهمه !

گویا حکیمم دلش میسوزه و یه شیشه سم میده به ترلان و شرط میزاره که باید هرشب بعد اینکه یه قطره ازین سم ریختی تو غذای شوهرت آماده شی و لباسای قشنگ بپوشی و کلی حرفای قشنگ بهش بزنی تا شک نکنه تو توی غذاش چیزی میریزی !

بعدش هفته ای یکبار بیای بهم بگی حالش چه تغییراتی داره میکنه !

ترلان یک هفته هرشب تو غذای همسرش ازون محلولی که حکیم داده بود میریخت و از طرفی ام براش دلبری میکرد !

شب هشتم همسر بداخلاقش میاد و میگه امشب شام نپز دوس دارم بشینی کنارم خودم برات غذا بپزم و لقمه بگیرم !

و تا صبح با عشق نگاش میکنه و ازش طلب حلالیت میکنه!

ترلان باورش نمیشده از اون مرد بداخلاق همچین رفتاری میدیده و از عذاب وجدان تا صبح نخوابید!

صبحش گریه کنون میره پیش حکیم و میگه دستم بدامنت یه پادزهر بمن بده من دیگه نمیخوام همسرم بمیره !

حکیم آروم سرشو میاره بالا و میخنده و میگه چرا ؟؟؟؟

ترلان با یکمی شرم و خجالت میگه آخه خیلی بهتر شده دوسمم داره !!!!

حکیمم با یه لبخند ریز گفت زهری در کار نبود اون محلول فقط آب و شکر بود ! برو بچسب به زندگیت منم کاری نکردم هرچی بود هنر خودت بود !

از ماست که بر ماست.

و شاید در جهان دیگری به جای زنده ماندن زندگی کردیم............

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خوندم قبلا

پندآموزه

دیگه تک الکترون نیستم😅۱۴۰۴/۰۶/۲۶شدیم جفت الکترون#M🫀من مسلمانم اسلام دین کاملیست اما من نه اگه بدی از من دیدید از منه نه دین و مذهبم ولی اگه خوبی از من دیدید لطف خداست❤☕

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792